loading...
ورق شیروانی کرکره ای رنگی و گالوانیزه
123 بازدید : 7 جمعه 04 مهر 1399 نظرات (0)

دورشدن منافع افراد از همدیگر 

«راجر فیشر» و «ویلیام اورای» در کتاب «رسیدن به پاسخ مثبت» انتشارات هاروارد، مساله منافع را به منزله یک اشتهای بزرگ عنوان می کنند که یک شخص یا گروهی از افراد برای به دست آوردن چیزی دارند. بعضی از منافع مشترک هستند و بعضی انفرادی. بسیاری از کسب و کارهای خانوادگی در مرحله نخست برای محافظت از گنجینه خاندان دور هم جمع شده اند، ولی با رشد بیشتر و کسب و کار و ایجاد نقش های متفاوت با مسئولیت های مختلف برای هر عضو خانواده، طبیعتا اختلاف سلیقه پیش خواهدآمد.

 

بعضی از افراد خانواده در این شرکت مشغول به کار هستند، بعضی هر دو یا هیچ کدام! آن هایی که استخدام شرکت هستند، تمایل بیشتری به سرمایه گذاری مجدد و مزایای بیشتری دارند. در حالی که صاحبان شرکت به پرداخت سود سهام بالاتر تمایل دارند. جایی که در آن هر شخص بسته به موقعیت خود در آن کسب و کار، روی موضوع خاصی تاکید دارد.

 

جدی شدن موضوع جایگاه ها 

زمانی که اختلاف سلیقه پیش می آید، افراد یا گروه ها معمولا جبهه های متفاوتی در مورد یک موضوع می گیرند. یک جایگاه می تواند تعیین کند که افراد به خواسته های خودشان برسند و این جایگاه ها خیلی زود مثل سایر تصمیمات باید مشخص شوند. همه خانواده ها در امور مختلف مثل محل زندگی، تحصیلات فرزندان و... با تصمیمات مهمی درگیر هستند، ولی خانواده هایی که درگیر مسائل حرفه ای شغلی می شوند، مکررا با تصمیمات سختی مواجه خواهندشد.

 

از آن جایی که این تصمیمات معمولا شامل تخصیص منابع است، جایگاه ها می توانند مساله را در حد بازی برد- باخت به انحطاط بکشانند. «او بیشتر می خواهد در حالی که من موافق نیستم!» مساله جایگاه جدی می شود و ناگهان همه احساس می کنند که این مشکل فقط یک راه حل دارد، راه حل خودشان!

 

چانه زنی بر سر جایگاه ها شروع می شود و حتی اگر راه حلی هم پیدا شود، یک گروه غالبا احساس می کند که آن راه حل منصفانه نبوده است. به تبع چانه زنی بر سر جایگاه غالبا به نتایج ناموفق و ناپایداری منجر خواهدشد.

  

قطع ارتباطات 

بعد از این که درک منافع به شکست می انجامد و مساله جایگاه ها جدی می شود، شرایط ارتباطات به شدت به هم می ریزد. اعضای خانواده از ددین همدیگر اجتناب می کنند و حتی یادداشت های تندی برای هم می فرستند که شاید این یادداشت ها خیلی زود به اخطارهای نیمه قانونی چک شده به وسیله وکلایشان تبدیل شوند!

 

در این مرحله این یک جنگ تمام عیار نیست، اما می تواند آتش زیر خاکستر باشد. وقتی افراد جدا می شوند و برای مدتی با هم صحبت نمی کنند، کم کم این خاکستر شعله ور می شود و به مرحله انفجار می رسد؛ برای مثال در یک کسب و کار خانوادگی سه برادر بودند و دچار درگیری شدید لفظی شده بودند. سپس در سکوت عمیقی فرو رفتند که به شدت کسب و کارشان را تهدید می کرد.

 

اگرچه برادرها سمت هایی کلیدی مثل مدیرعامل، رییس هیات مدیره و مدیر اجرایی را برعهده داشتند، ولی بعد از آن دعوا برای ماه ها حتی برای مسائل کاری هم گفت و گو نمی کردند و هر یک همه فرصت های مصالحه را هدر می دادند.

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 79
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 6
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 14
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 60
  • بازدید ماه : 307
  • بازدید سال : 918
  • بازدید کلی : 1,779